وجدانهای خفته
اشک های سرازیر
دستهای ناتوان
دلهای غمین
هیچ کدام را دوست ندارم
ولی با آنها زندگی می کنم
چه بر سرمان می آید
چه پیش می آید
چه عوض می شود
چه جابجا می شود
نمی دانم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تنها چیزی را که می دانم زندگی است
باید زندگی کرد،زندگی
و باز همان حرفهای قشنگ ......
........... دلها را جمع کنید
و سامان را بخرید
با عشق
با دوستی
با صفا
با صمیمیت
ساز مهربانی را در کوچه ها بزنید
نترسید
نلرزید...
آآآآآه
من کماکان در رویاها غوطه ورم
کاش .........

 

» ع.ا ثابتیان «



دسته ها : ادبی - مناسبتی - شعر
پنج شنبه 1388/3/28 10:22
X