ماه هم تنها بود
صورت خندانش
پشت این شیشه تاریک
چه قدر زیبا بود!
*
ماه بر من خندید
من که آن روز دلم
دریا بود
*
موج موّاج تو هم پیدا بود
*
مثل یک دست
که یاری طلبد
دست من رو به دعای ملکوتی
وا بود
*
هر چه بود و همه جا
صحبت از
عاشق بی پروا بود
*
شاید آن ابر
همان ابر بزرگ
شاهد گریه بی همتا بود
پس چرا؟
نیمه پنهانی ماه
زیر ابری نگران تنها بود؟!
*
کاش آن لحظه
که باران بارید
همه چیز و همه جا را می شست
*
پشت این شیشه تاریک
دلم پیدا بود
*
فکر فردای پس از ظلمت را
در سرم غوغا بود
*
بر لبم زمزمه فردا بود
*
آه! فردا آمد!
باز باران بارید
ماه را فهمیدم
که چه قدر تنها بود!