یه قصه ی تکراری
ساعت یازده شب
صدای تلفن
حرفایی رد و بدل میشه
بهت .. بهت .. بهت
یه قصه ی تکراری
یه نفر مُرد
بهت .. بهت .. بهت
یه قصه ی تکراری
گریه های پنهونی
بی صدا ، بی صدا
یه قصه ی تکراری
مامان ، بابا کو ؟
عمو ، چرا گریه می کنی ؟
یه قصه ی تکراری
اینجای قصه شاید مادر سکوت کنه
به بچه هاش نگاه کنه
فقط گریه کنه
شاید عمو بگه
برو با داداشت بازی کن ، بابا بر می گرده
آخه باباش مسافرته
اینجای قصه راسته راسته
باباش رفته بود مسافرت
یه جای دور
باباش با پای خودش رفته بود
اما حالا داره با تابوت بر می گرده
بابا صبح به مامان گفته بود که رسیدم ، نگران نباش
اما شب ...
شاید مثل بقیه ی قصه ها
بهتر باشه بابا هنوز مسافرت باشه
بزرگ که شد خودش می فهمه
خودش می فهمه که بابا از این سفرش دیگه
دیگه براش ماشین نمیاره ...
( دیگه نمی تونم ادامه بدم :'| )
بعضی وقت ها هست که کم میاری
حالا منم دارم کم میارم
نه اینکه خودم بخوام ، نه
من هم خودم میخوام خوبه خوب باشم و هم میخوام به حرفای دوستای خوبی مثل شما گوش بدم
شمایی که دغدغه هامو شنیدینو راه حل بهم دادین
منم دارم تمام سعیمو می کنم اما ...
همیشه این اما ... که میاد خودمم می مونم چی میخوام بگم
دو روزه که نمی تونم طبق برنامه هام پیش برم
و اون مانع رو هم نمیشه برش داشت چون .... چون نمیشه نه گفت
امروز دیگه حسابی قاطی کردم
مجبور شدم فریاد بزنم :
" تو رو خدا بفهمید من امتحااااااااان دارم "
حالا که میخوام جبران کنم ، خدایا چرا اینجوری میشه پس ؟
من که خواستم آدم بشم مثل قبل نباشم ، پس اینا چیه ؟
تمام طول اون مسیر کوفتی ، سکوت و سکوت
بازم دارم مثل مسخ شده ها میشم
عصبانی میشمو داد نمیزنم ، اعتراض نمی کنم
از اینجور وقتای خودم می ترسم
اولش با غذا نخوردن شروع میشه
بعدش ....
...
هزار تیر حادثه کمین گرفته در کمان
ولی اگر نخواهد او ، یکی رها نمی شود
« خدایا شکرت »
اگه از عشق می شه قصه نوشت
می شه از عشق تو گفت ...
( تقدیم به مهربونم )
|
از دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام در روز عرفه است که:
خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار .
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده .
خدایا! از زوال(1) نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه میبرم .
خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهای بد و مرضهای بد به تو پناه میبرم .
خدایا! سحرخیزی را بر امت من مبارک ساز .
خدایا! تو را به غیب دانی و قدرتی که بر آفرینش داری سوگند میدهم تا موقعی که زندگی را برای من بهتر میدانی مرا زنده نگهدار و موقعی که مرگ را برای من بهتر میدانی مرا بمیران .
خدایا! از تو میخواهم که ترس خود را در آشکار و نهان نصیب من کنی و در حال خشنودی و خشم کلمه اخلاص را به زبان من جاری نمایی و در حال فقر و توانگری میانهروی را شعار من سازی .
خدایا! چنان که خلقت مرا نیک کردی سیرتم را نیز نیک کن .
خدایا! هر کس عهدهدار کار امت من شد و بر آنها سخت گرفت، بر او سخت گیر و هر کس عهدهدار کار امت من شد و با آنها مدارا کرد با او مدارا کن .
خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیدهای، از من باز مگیر.
خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست .
درودهای پربرکت و پاکیزه و فزایندهای که صبحگاهان و شامگاهان در رسند،
و درود فرست بر ایشان و بر ارواحشان،
و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور،
و احوالشان را به سامان آر،
و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان در کنار ایشان قرار ده،
ای مهربانترین مهربانان.(2)
پینوشتها:
1- زوال: از بین رفتن، نابود شدن .
2- منتخبی از دعای امام سجاد علیهالسلام در روز عرفه، مترجم: حسین انصاریان .
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
* نمی دونم چرا اینقدر فردا برام مهم شده .. خیلی بی صبرانه منتظر فردام .. نمی دونم این چه حالیه که الان دارم ؟!
برای من شب کم است روز میلادت
فدای آن که چنین خوب و نازنین زادت
بپوی در ره شادی تو مبارک باد
بنوش شهد جوانی که نوش جان بادت
دوست خوبم ! مونای عزیزم ! باز هم تولدت مبارک !
*** دوستت دارم ***
*** بوس بوس ***
***